خيلی سخته که بخوای با آب خوردن بغضت رو بفرستی پايين،
اما يه دفعه اشک از چشات جاری بشه...
خيلی سخته که بهت بگه دوست دارم ، اما بعداً متوجه بشی
حرفش يه (( ن )) کم داشته ...
خيلی سخته که وقتی با هزار و يک زحمت سعی کردی خودت
رو قانع کنی که همه چيز فقط يه سو تفاهم بوده تو خيابون با يکی
ديگه ببينيش ...
خيلی سخته که کسی که تموم زندگيت رو به پاش ريختی با
بی رحمی تموم تو چشمت نگاه کنه و بگه : ديگه دوست ندارم...
خيلی سخته که يه عمر با خيال يه نفر زندگی کنی،اما وقتی
فهميد عاشقشی بره و پشت سرشم نگاه نکنه...
خيلی سخته که دلت رو به کسی خوش کنی که يه دلخوشی
ديگه داره....
خیلی سخته اونیو که تا دیروز میخواستیش حالا فقط راضی به
شنیدن صداش باشی....
خیلی سخته یکی با اینکه میدونه دوسش داری بره و تنهات بذاره
خيلی سخته که هميشه مجبور باشی سخت ترين چيزها رو
تحمل کنی....
خیلی سخته بدونی بهت خیانت کرده ولی وقتی دیدیش نتونی
بهش چیزی بگی...
وفقط اشکات سرازیر شه تا یه بار دیگه بفهمه هنوزم
دوسش داری...
خیلی سخته زخم زبون مردمو تحمل کنی....
خیلی سخته بهت بخندن و بهت بگن تنهات گذاشته...
خیلی سخته با اینکه میدونی دیگه نمیاد بازم منتظرش باشی....
خیلی سخته یکی دیگه ازت بخواد باهاش باشی...
ولی نتونی چون حس میکنی هنوزم دوسش داری...
واقعا خیلی سخته من کشیدم......
تو چی...؟!
نظرات شما عزیزان:
|